من دوستامو دیدم چیزیو سخت نمیگیرن مثلا اگه فردا امتحان داشتیم بااینکه دوستم متاهل بود و کارش بیشتر از من که مجردم بود میگفت مگه جیه عصربلند میشم خونه رو مرتب میکنم ظرف میشورم یعنی دوساعت وقت بذارم تموم نمیشه؟ میشه بابا. حالا من هی میگم وای خدایا چطور تموم کنم این درسو چیکار کنم بااینکه من بیکارترم و تو مغزم هییی حرف میزنم.زود ناامید میشم و ول میکنم. عذاب وجدان شدید میگیرم. یا میچسبم به یه کاری ولش نمیکنم و باقی کارارو ول میکنم بعد همچیو باهم ول میکنم.بریدم بخدا. اصلا استمرار تو هیچکاری ندارم