خواب میدیدم دخترم بزرگه شده با دوستاش داره شلوغی میکنه میخام بگم بیرون از اتاق برین اسمشو اصلا یادم نمیاد بعد بهش میگم فاطمه برو بیرون میدونستم اسمش فاطمه نیس ولی یادم نمیومد گفتم فاطمه. تو دل خودم گفتم دوستاش الان میخندن بهم اسم دخترشو یادش نیس ولی نخندیدند