متاهله،پدرم بیشتر اموالشو داد به اون،مادرم خیلی ساکته اینو زنش یسره فا. ل گوش وایمیستن خونه ی مادرم.گرفتار شد مادرم،مادرم بلد نیس حرف بزنه .
هر دفعه برادرم سر یه چیز میپره به مادرم ،مادرم میترسه هول میشه میره جواب بده یجا رو درس کنه از اون حرف مادرم سو استفاده میکنه رسواش میکنه
زنش انگار ریس کل قباس، چنان قیافه ای میگیره ،اعصاب برا ما نمونده
هر دفعه سر یه چیز الکی داستان داره برادرم، مادرم با گوشی هر حرفی بزنه زنه میگه در مورد من بود،من باید همچی رو بدونم .چرفتاریم گرفتار