اصلا موندم داشتم میمیرم انگار مثلا دور از جون یک کسیم مرده
مامان بابام هرچقدر اومدن اتاقم گفتن بیا بیرون
درو روشون قفل کردم
گفتن ییا بریم خونه ی مادر بزرگت گفتم دلم نمیخاد ببنمشون حتی دلم نمیخاد شمارو ببینم
اصلا خیلی بد یودم حالم
یکم شام خوردم
نمیدونم چرا انقدر عصبی و طلبکار میشم
واقعا این چرخه پریود مسخره است