خودمم میگم
یه شب تو خونه با دختر آبجیم تنها بودم دخترش 3 سالشه
بعد یهو زنگ درو زدن ساعت 9 بود، من رفتم آیفونو دیدم هیچکس دم در نبود فکر کردم بچه ان زنگ میزنن فرار میکنن
خلاصه نشستم با خواهرزادم بازی کردم تا اینکه دوباره زنگو زدن
بازم رفتم دم آیفون کسی نبود ایندفعه رفتم دم در تا اگه مثلا بچه هه داشت فرار میکرد مچشو بگیرم
وقتی رفتم دم در درو که باز کردم یهو جلو چشمم یه چراغ برق که معمولا میزارن تو کوچه ها ترکید منم از بس ترسیده بودم کوچه رو گذاشتم سرم
همسایه ها ریختن بیرونو شلوغ شده بود منم رفتم خونه درو بستم یهو از پشتم دختر آبجیم گفت آقاهه که اومده بود دم در کی بود
منم که شاشیده بودم به خودم که این آقاهه کی بوده
بعد اخرش که رفتیم دوربینارو تو محله چک کنیم ببینیم چرا چراع ترکیده از زمانی که زنگ خونم خورد به بعدش رو دوربین هیچی ضبط نکرده بود ینی خود به خود زنگ در فشار داده شده بود