یه نگاهی به همین جملاتی که نوشتید بندازید ، متوجه میشید که خودتون رو واقعا دوست ندارید.
دوست داشتن خود به این معنا نیست که در زبان بگیم خودمو دوست دارم.
وقتی میگیم حقم نبود انقدر ظلم شد بهم یعنی خودمون رو دوست نداشتیم و باعث شدیم دیگران راحت بهمون ظلم کنن.
وقتی میگیم دیگران شانس دارن و من ندارم یعنی من برای خوب بودن و خوشبخت بودن نیاز به شانس دارم و به خودی خود خوب نیستم!
وقتی میگین من بدشانسم یعنی انقدر قدرت و توانایی ندارم که انسان خوشبختی باشم و انقدر خودم رو دوست ندارم که بابت اشتباهاتم خودم رو ببخشم و تمام اینها رو ربط میدیم به بد شانسی.
وقتی مینویسد کاش جایی بود که آدمها بدبختی هاشون رو به اشتراک میزاشتن یعنی خودتون انقدر توانمند نیستید که حال تون رو خوب کنید و خوشحال باشید و باید کسی باشه و حرفهای شما رو بشنوه و دلسوزی کنه برای شما.
اینا فقط چند تا برداشت کوچیک بود از یک کامنت شما و کلی دلیل دیگه میشه آورد که شما واقعا خودتون رو اونطور که باید دوست ندارید.
تا آدم خودش رو واقعا دوست نداشته باشه و عاشق خودش نباشه دیگران هم اون عشقی که باید رو بهش نمیدن و برعکس ازش دور و دور تر میشن .