2777
2789
عنوان

مردونگی

234 بازدید | 11 پست

رفته بودم بازار روز 

یهو دیدم دعوا شد 

موضوع این بود که یه آقایی آورده بود بغل بساط یکی دیگه بساط کرده بود اونم نه جای زیادی شاید در حد یه متر ،جارو میفروخت 

اون یکی گرفت زدش و داد و بیدار وسایلاشو برداشت پرت کرد اینور اونور و به فحش بستش که چرا جای منو تنگ کردی

جارو فروشه پسر کوچولوشم پیشش بود 🙃 خورد شدن پسره هف هشت ساله رو که باباش و جلوش زدن و بهش فحش دادن از قیافش مشخص بود و سعی میکرد گریه نکنه ‌‌‌‌

یه دست فروش از اون ور اومد جارو های اون مرد و جمع کرد دست پسر کوچولو رو هم گرفت برد پیش بساط خودش ، یکم وسایلاشو جمع کرد و جارو های اونو پیش بساط خودش گذاشت و گفت بیاین اینجابفروشین☺️( درحالی که خودش جاش در حد دو متر هم نبود)

حالم خوب شد با دیدن مردونگیش🥰

کاش تعداد اینجور آدما تو دنیا بیشتر بود .تا دنیا جای قشنگ تری واسه زندگی میشد🥰

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خیلی به زندگی و آدما امیدوار میشم وقتی همچین صحنه هایی رو میبینم 

لطفا تویی ک داری اینو میخونی همچین صحنه ای خلق کن؟!🤍🌱 

مثل شیشه باش هر کی شکستت ببرش ___ یـܘ ܝ‌وܝ̇‌ ܣـܩـࡅ߳ـوܝ̇ߺـو ܩیܦ̇ܝ‌وܢܚ݅ܩܢ ܢܚ݅یܝ‌ܭߊ‌ܭߊ‌ئو ܩیـܟܿܝ‌ܩ:)من عجیب نیستم من یه نسخه محدودم🤍 ߊ‌ࡅ߭ܧܥ‌‌ ࡅ߳ࡐ‌ ܥܼܥ̇‌‌ߊ‌ܢ̣ܨ ࡐ‌ߊ‌ܢܚܩܢ ܭܘ ܝ݆ߺܝ‌ࡅ߳ߺߺܙ ࡅ߳ࡐ‌ ܩࡅ࡙ܢܚ݅ܘ حࡐ‌ߊ‌ܢܚܩܢ ܢ̣ܣࡅ߳ߺߺܙ ܩࡍ߭ ܢܚ݅ܥ‌‌ܩܢ ܥ‌‌ܝ‌ܭَࡅ࡙ܝ‌ ࡅ߳ߊ‌ࡅ݅ߺࡅ࡙ܝ‌ࡅ߳ߺߺܙ ܝ‌ࡐ‌ ܧܠܢ̣ܩܢ ࡅ߭ܩࡅ࡙ܢܚ݅ܘ ܭࡅ߭ܥ‌‌ ߊ‌ࡎܠߊ ߊ‌ܝ̇‌ࡅ߳ߺߺܙ ܥ‌‌ܠܙ ࡅ࡙ܘ ܩܫ̇ܝ‌ࡐ‌ܝ‌ ܢ̣ܨ ܭܠܘ ࡅ߭ܭَߊ‌ܘ ܧܠܢ̣ܚ݅ࡍ ࡅ࡙ܘ ܥ̇‌‌ܝ‌ܘ ܢܚ݅ܥ‌‌ܘ ܢܚ݅ܥ‌‌ܘ ܩܨ ܥ‌‌ࡐ‌ࡅ߭ܨ ܩࡍ߭ ߊ‌ࡅ࡙ࡍ߭ ࡅ߭ܢ̣ࡐ‌ܥ‌‌ܩܢ ܥ‌‌ܠܙ ࡐ‌ ࡅ߳ܫ̇ࡅ࡙ࡅ࡙ܝ‌ ܝ‌ܦ̇ࡅ߳ߊ‌ܝ‌ܚ݅ࡍ ܟܿࡐ‌ܥ‌‌ܩܢ ܩࡐ‌ࡅ߭ܥ‌‌ܩܢ ࡅ߳ࡐ‌ܨ ܭߊ‌ܝ‌ܚ݅ࡍ ߊ߬ܟܿܘ ܩࡍ߭ ߊ‌ࡎܠߊ‌ً ߊ‌ࡅ࡙ࡍ߭ ܢܚ݅ܭܠܨ ࡅ߭ܢ̣ࡐ‌ܥ‌‌ܩܢ تو خودتو داری نمیدونی نداشتنت یعنی چی :)!                                                          به غم کسی اسيرم که ز من خبر ندارد 🤍 گاهی وقتا احمقانه‌ترین و دست‌نیافتنی‌ترین رویاها و ایده‌ها می‌شن نقطه پرتاب تو....

من اونموقع که دانشگاه میرفتم سوار تاکسی میشدم, راننده تاکسیا سرم دعوا میکردن, این میگفت نوبت منه منو پیاده میکرد, اون میگفت نوبت منه دوباره منو بزووووور پیاده میکرد

هر چیم میگفتم به شما چه ربطی داره من سوار کدوم ماشین بشم, میخواستن منو بزنن که اینجا نظم داره😓

هر رووووز همین بود و منم ناچار

مردم روانی شدن همه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

رمان گمشده

pariam85 | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز