منم همین حسو دادم. تا میام برا چیزای خیلی خیلی ساده زندگیم شاد باشم، دخترم تب میکنه و من میمونم و غم سنگین میریضیش. انگار این ناراحتی و غم بیماری دخترم یه گوشه منتظر نشسته تا به محض خوشحال شدن من بیاد و محکم یه کشیده بزنه تو گوشم تا یادم نره بچه ام مبتلا به نوتروپنی هست.