2777
2789
عنوان

چه عجیب

85 بازدید | 3 پست

تویه سایت مشاوره بودم که اینو خوندم:

خواهر بیچاره ی من چندسال بود بچه دار نمیشد. دیگه خونواده شوهرش حرف از طلاق میزدن. کلی اذیتش میکردن. با کلی دوا درمون حامله شده بود. چه ذوق و شوقی داشت....

خواهر بدبختم تو نی نی سایت کوفتی عضو بود. یه بار انگار تو .......بحث حجاب و مذهب و اینا شده بود. به خانمایی که اهل حجاب نیستن و اونایی که مذهبی نیستن توهین شده بود. خواهرم خداپرست و مهربونه ولی مذهبی و حجاب کامل نیست. خواهرم با زبون خوش و با منطق به اون خانمای مذهبی گفت از این حرفا نزنن و به بقیه احترام بذارن. اما خانمای مذهبی ادامه دادن و کلی توهین هم به خواهر من کردند.

خواهرم حرصش گرفت جوابشونو میداد. جوری جوابشونو میداد که دیگه اون مذهبی ها داشتن کم میاوردن.  شروع کرده بودن به لعنت کردن و واگذار کردن به قیامت و پیامبر و پل صراط. خواهرم گزارششونم زد. انگار بقیه کاربرهام گزارش زدن. تاپیک حذف شد.

اما فرداش یکی از همون خانمای مذهبی زنگ زد به خواهرم و گفت از طریق نی نی سایت شمارتو به دست اوردم. خواهرم تو نی نی سایت با شماره موبایلش عضو شده بود. زنه میگفت یکی از نی نی یارها اشنامه. اون شمارتو بهم داده. هی این زنه زنگ میزد و خواهرمو با تهدیدهاش میترسوند..... یه حرف هایی هم میزد. انگار یه چیزهایی هم از زندگی خواهرم میدونست. نمیدونم حالا از کجا میدونسته؟ هک کرده گوشی خواهرمو؟ نمیدونم چه جوری فهمیده.

چند روز خواهرمو ترسوند و ازار داد. تا این که خواهرم بچشو از دست داد.... بچه ای که اون همه براش انتظار کشیده بود... بچه ای که اون همه براش دوا درمون کرده بود....

دکتر گفته میتونه علت سقط، همین ماجرا و استرس های زیادی باشه که خواهرم کشیده و اعصاب و روحشو داغون کرده.

خواهرم حالا که بچش از دست رفته به ما گفته چی شده و حالا میگه میخواد خودشو بکشه.چی کار کنیم؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نمیتونم باور کنم شماره گرفته باشه ..

شاید از اقوام اون خانم بوده که تو سایت شناختتش

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز