2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

واقعا؟اون عکس با کت شلوار واسه عروسیش بود؟عروس نبود که

ن خب عکس عروسو که نمیاره بزاره تو پیج انگار در شأنش نیست عانتار 🤣😅

تو منو فراموش کردی یجوری که انگار من ناهار هفته ی پیشت بودم ، یا یکی از همکلاسی های کلاس اولت که باهاش زیاد حرف نمیزدی ، مثل اسم یه شخصیت تو سریالی که چندسال پیش دیدی ، تو منو فراموش کردی خیلی راحت : ))
همین پشتکاری که واسه پیگیری عروسی گلزار داشتین و تو جاهای دیگه زندگی تون استفاده می کردین الان ایلان ...

بس نکنم چی میشه مغز متفکر من؟!

بهش عشقو همین امروز رو کن ، دیگه فردا برای عشق دیره
بس نکنم چی میشه مغز متفکر من؟!

حواس من موقع غنی کردن اورانیوم پرت میشه😂

 یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز