سلامامیدوارم حال همه خوب باشه
من ۲۰ سالمه و حدود ۵ماهیمیشه که از دانشگاه مرخصیگرفتمبرای کنکور (رشتممعماری بود)که بتونم دندون قبول بشم (۴۰۳)
ارتباطم و با فردی که باهاش تو رابطه بودم خیلی دوستش داشتم از اوایل اردیبهشت قطع کردم چون احساس میکردم توی اون رابطه دارم اذیت میشم و حس آرامشی که باید و دریافتنمیکنم اما هرروز بهش فکر میکنم و دلتنگش میشم
تا حدود قبل فروردین باشگاه میرفتمویه فعالیتی مفیدی در هفته داشتم
اما داستان از جایی شروع شد که من از ۱ خرداد شبا به زور خوابم میبره و صبحا به زور از خواب بیدار میشم
باشگام و دیگهنمیرم و درسم نمیتونم بخونم و هیچ انگیزه ای ندارم که از روی تختم بیام بیرون
هیچ کاری مثل قبل دیگه خوشحالم نمیکنه نه فیلم و سریال دیدن نه کافه رفتن و مطلقا هیچ چیزی
همه کارا برام به یه اندازه غیرقابل تحمل شده و سر هر اتفاق کوچیک و بزرگی استرس میگیرم و بعدش میزنم زیر گریه
مدام تو ذهنم این صدا مرور میشه که هیچ کس دیگه بهم امید نداره و برای هیچ کسی اهمیت خاصی ندارم و زندگیم خیلی پوچ و مسخرست و از پس هیچ کاری برنمیام
حتی از آهنگ گوش دادن و حتی از خوابیدم هم لذت نمیبرم
پیش روانشناسم رفتم قبل از عید برای مشکل تمرکز و بی اراده بودنم و بهم گفت علائمی از افسردگی دارم .برام ۳۰جلسه نوروتراپی نوشت و الان حدود ۲۰جلسه رو رفتمولی هیچتغییری نکردم
میشه کمکم کنید چطوری میتونم حالم و بهتر کنم؟ کسی تجربه ی این شکلی داشته