من ۶ ساله همکلاسیم رو دوست دارم ۱ سال و نیم قبل بهش گفتم اونم در جواب ببخشید من ۵ ساله بهتون علاقه دارم گفت نه خواهش میکنم از اون موقع به بعد من حتی نگاشم نکردم اوایل اون منو میدیدباخنده نگا میکرد اما بعد از یه مدت اونم دیگه نگام نمیکرد تا ۶ ماه پیش همینجوری حذف گفتگو دوطرفه زد بعد الان دوبارع بعد ۴ ماه دیدمش و قرار باز چتد ماه همگروه بشیم امروز دیدمش تو سالن اون متو دید سرش رو انداخت پایین طبقه ۳ بودیم و هر دوداشتیم میرفتیم سمت اسانسور اون رفت کنار اسانسور وایساد من با پله ها رفتم
خیلیییی دوسش دارم ولی هیچکاری ازم برنمیاد اگه سوار اساتسور میشدم اون من تنها شاید میفهمید دستام داره میلرزه یا اینکه شاید دلم میشکست از اینکه حتی نگام هم نکنه و یا حتب اگه چیزی هم میگفت من نمیدونستم چی بگم کلا نمیدونم چطور رفتار کنم ببینمش فقط وفتی میبینمش عصبی میشم وهنیشه سرمو میندازم پایین
خدایا شکرت. پیرو فیک بودن بعضیا امشب دلم می خواست منم فیک بودم دردام همه ساخته خیالاتم بود همه ی همش برای این بود که نی نی سايتیها بهم توجه کنن کاش نوجوانی بودم که همه رو سر کار گذاشته یا مردی بودم که میون زنا خودمو بانو جا زدم.
عزیزم چون معمولا توی پلتفرم اجتماعی ، اینجوری تعریف شده معمولا در اکثر موارد اینه که یه مرد اول به زن ابراز علاقه و نزدیکی و اشنایی میکنه ، گفتن رک و پوست کنده اون حرف تو باعث شده هم خودت هم اون معذب بشین . میتونستی به جای رک و پوست کنده حرفتو زدن ، اروم باهاش سر مسائل دیگه مثلا درس کتاب جزوه بحث های دو نفره سر کلاس ، و اینجوری خودتم شرایطی پیش نمیوردی که کلا نتونین بهم نگاه کنین حتی . حالا اشکال نداره سعی کن از این به بعد عادی رفتار کنی ، جوری که نه حرفی زدی نه اون چیزی شنیده . جوری رفتار نکن که دوسش داری شبیه همکلاسی رفتار کن .