2777
2789
روانکاوی چطور؟  اگه اینو انجام ندادی وقتایی که حالت بده فکر کنم کارساز باشه

روانکاوی نمیدونم چجوریه ولی خب تو اتاق روانشناس اصلا احساس راحتی ندارم گاهی حتی به دروغ میگم حالم خوب شده گاهی کل ماجرا رو نمیگم


این تاپیک 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یعنی شما هم دوقطبی داری؟

دو قطبی شاید نباشه

ولی خیلی مشکلات دارم

ناراحتی و شادیم خیلی نزدیک همه و خیلی زود حالاتم عوض میشه

اضطراب فراگیر دارم، اضطراب اجتماعی، که الان یکم بهتر شدم

استرسی و عصبی...

دو قطبی شاید نباشه ولی خیلی مشکلات دارم ناراحتی و شادیم خیلی نزدیک همه و خیلی زود حالاتم عوض میشه ...

وای منم یه کلکسیون از مشکلات اعصابم

خدا شفامون بده . آمین

این تاپیک 
با روانشناس زیاد حرف زدم  پارسال ماهی ۴ بار میرفتم کل پولم اونجا خرج میشد همچنین روانپزشک و قر ...

درکت می‌کنمم خودمم تقریبا همینم میگم وقتایی که حالت بده بری شاید بهتر شی وقتایی که حالت خوبه هم خوبه دیگه 

اعتقادات من خلاف چیزیه که فکر می‌کنی اکثر جامعه قبولش دارن اینکه تو این جامعه زندگی می‌کنم به این معنا نیست که تفکرات غالب بهش تفکرات منم باشه _________ درخواست دوستی نمیپذیرم
روانکاوی نمیدونم چجوریه ولی خب تو اتاق روانشناس اصلا احساس راحتی ندارم گاهی حتی به دروغ میگم حالم خو ...

روانکاوی همون صحبت با روانشناس و راهکارهاشه

همین اشتباهه دیگه باید بهش همه چی و راستشو بگه تا بتونه بهتر کمکت کنه اصلا فکر کن روانشناس نیست اونجا یا بهش بگو سوال نپرسه بعد هرچی دلت میخواد بهش بگو

اعتقادات من خلاف چیزیه که فکر می‌کنی اکثر جامعه قبولش دارن اینکه تو این جامعه زندگی می‌کنم به این معنا نیست که تفکرات غالب بهش تفکرات منم باشه _________ درخواست دوستی نمیپذیرم
منم منم وسواس فکری خیلی خیلی آزار دهندست یهو به خودت میای میبینی ساعت ۲ نصفه شبه و تو داری کل بدبخ ...

واااااای دقیقا... شیره جونمو میکشه

الان تازگیا با نوشتنشون اروم تر میشم

یادداشتای گوشیمو ببینی

انقد مزخرف نوشتم

فک کنم دو سه هزار تا شده

پر از عدد و رقم بی معنی خلاصه که فقط خودم میدونم چیه


وسط درس خوندن دو ساعت به یه چیز مزخرف فکرم میره

درکت می‌کنمم خودمم تقریبا همینم میگم وقتایی که حالت بده بری شاید بهتر شی وقتایی که حالت خوبه هم خوبه ...

بهتر شدنم در حد همون روزیه که رفتم پیش روانکاو فرداش روز از نو روزی از نو

اصلا انگار مقاوم به درمان چه دارویی چه روانکاوی

این تاپیک 
واااااای دقیقا... شیره جونمو میکشه الان تازگیا با نوشتنشون اروم تر میشم یادداشتای گوشیمو ببینی ان ...

من گاهی دهنم باز به یه گوشه زل زدم درحالی که مثانم داره میترکه دارم به بدبختیام فکر میکنم حتی حال ندارم برم دسشویی چ برسه بنویسم

این تاپیک 
چه مریضی عزیزم؟

کرونا حتی پاهام حالت فلج داشت یعنی نمیتونستم بلندشم 

گفتم خدایا منو بکش و واقعا چون تب شدید داشتم و تو اتاقم کسی نبود خبرمو بگیره صدای قلبمو شنیدم که هر لحظه کند میشه و در آخر برای مدتی کوتاه قلبم ایستاد 

از دخترک عاشق پرسیدند چقدر عشقت رو دوست داری ؟ دختر خنده ای کرد و گفت اگر نباشه میمیرم...لیلی و مجنون این زمانه ازدواج کردند و صاحب دو تا بچه شدند ... یک روز لیلی به مجنون اصرار کرد که راهی سفر بشیم اما مجنون بدون هیچ دلیلی راضی نمیشد ...بالاخره بعد از کلی اصرار دخترک ، مجنون ما راضی شد ... اما این سفر آخر آنها بود‌.. سال ۱۳۹۵ ماشینشون تصادف کرد.. مجنون قبل از رسیدن به بیمارستان فوت کرد و لیلی بعد از کلی جنگ با مرگ و زندگی وقتی فهمید شوهرش آسمانی شده او هم پر کشید و بچه ها یتیم شدند
2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز