بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
با روانشناس زیاد حرف زدم پارسال ماهی ۴ بار میرفتم کل پولم اونجا خرج میشد همچنین روانپزشک و قر ...
درکت میکنمم خودمم تقریبا همینم میگم وقتایی که حالت بده بری شاید بهتر شی وقتایی که حالت خوبه هم خوبه دیگه
اعتقادات من خلاف چیزیه که فکر میکنی اکثر جامعه قبولش دارن اینکه تو این جامعه زندگی میکنم به این معنا نیست که تفکرات غالب بهش تفکرات منم باشه _________ درخواست دوستی نمیپذیرم
روانکاوی نمیدونم چجوریه ولی خب تو اتاق روانشناس اصلا احساس راحتی ندارم گاهی حتی به دروغ میگم حالم خو ...
روانکاوی همون صحبت با روانشناس و راهکارهاشه
همین اشتباهه دیگه باید بهش همه چی و راستشو بگه تا بتونه بهتر کمکت کنه اصلا فکر کن روانشناس نیست اونجا یا بهش بگو سوال نپرسه بعد هرچی دلت میخواد بهش بگو
اعتقادات من خلاف چیزیه که فکر میکنی اکثر جامعه قبولش دارن اینکه تو این جامعه زندگی میکنم به این معنا نیست که تفکرات غالب بهش تفکرات منم باشه _________ درخواست دوستی نمیپذیرم
کرونا حتی پاهام حالت فلج داشت یعنی نمیتونستم بلندشم
گفتم خدایا منو بکش و واقعا چون تب شدید داشتم و تو اتاقم کسی نبود خبرمو بگیره صدای قلبمو شنیدم که هر لحظه کند میشه و در آخر برای مدتی کوتاه قلبم ایستاد
از دخترک عاشق پرسیدند چقدر عشقت رو دوست داری ؟ دختر خنده ای کرد و گفت اگر نباشه میمیرم...لیلی و مجنون این زمانه ازدواج کردند و صاحب دو تا بچه شدند ... یک روز لیلی به مجنون اصرار کرد که راهی سفر بشیم اما مجنون بدون هیچ دلیلی راضی نمیشد ...بالاخره بعد از کلی اصرار دخترک ، مجنون ما راضی شد ... اما این سفر آخر آنها بود.. سال ۱۳۹۵ ماشینشون تصادف کرد.. مجنون قبل از رسیدن به بیمارستان فوت کرد و لیلی بعد از کلی جنگ با مرگ و زندگی وقتی فهمید شوهرش آسمانی شده او هم پر کشید و بچه ها یتیم شدند