هی ...

۹ ماهه عاشق یکی شدم 

۱۰ ماهه همو میشناسیم

۴ ماه هم باهم بودیم

ولی خب هیچوقت نمیتونسیم اون اوایل احساساتمونو بهم بگیم چون جفتمون یه جوری نشون داده بودیم فک میکردیم همو دوست نداریم.....خلاصه که تو دانشگاه هم باهم آشنا شدیم

پسری بود که یکم شوخ بود و کلا ۱ رفیق دخترم نداشت و فقط هم یه شماره دوست دختر رفیقشو داشت اونم چون باهاش مثل یه داداش بود و رفیق نه چیز دیگه ای

۲ ماه اول خیلی خوب بود ولی من یکم زود عصبی میشم و مثلا چون یه وقتایی قرار داشتیم بدقولی میکرد خیلی ناراحت و عصبی میشدم و کلی فش و بد و بیراه میگفتم بهش

مثلا قرار بود ساعت ۴ بریم کافه یهو ۴ و نیم میومد خب یکی دوبار عیبی نداره 

یا یه سری قرار بود تلفنی حرف بزنیم گفتم من درس میخونم ساعت ۵ تا ۹ ! ۳ تا ۴ میتونیم حالا یکساعت تلفنی حرف بزنیم....یهو دیدم دیر کرد و میگف نمیدونم توراه موتور خراب شد

میدونم تقصیر منه سراین مسائل بچگی کردم دوا میکردم و واقعا سلیطگی کردم

آخه اولین بارمم بود...بنده خدا با اینک مقصرم نیود معذرت خاهی میکرد و فش میخورد

یه بارم دوباره انقد اینجوری کردم عصبی شد و گف واقعا داری شورشو در میاری مث دخترای ۱۵ ، ۱۴ ساله رفتار میکنی....خلاصه بعد ها سر چیزازز ک واقعا خیلی مهم بودن دوامون میشد و مقصر هم بود گردن نمیگرفت....مثلا بهش گفته بودم از رابطه مون نباید کسی خبردار شه خوشم نمیاد

رف ب رفیقش گف و گفتش ک خیلی مورداعتماده...حالا چن روز بعدم با رفیقش بحثمون شد و بازم مقصر خودم بودم....یکمم جلو رفیقش دوست پسرمو واقعا تحقیر کردم دست خودمم نبود عصبی میشم نمیتونم جلو زبونمو بگیرم واقعا هم کلی ازش عذرخاهی کردم ولی کلن دیگ میدونم خراب کردم همه چیو بخاطر این قضیه ها حرمت هامون خیلی بد شکست و کلا یکم انگار دیدش نسبت بهم عوض شد😔خیلی سعی کردم باهاش دوباره مث قبل شم ولی دیگ نشد یکم سرد شد باهام یا همش کارامو ب روم میورد غیرمستقیم....حتی تو تلفن و چت هم انقد جفتمون ساکت میشدیم ک کل چتامون سلام خوبی چخبر سلامتی میشد ):

بعد دیگ چن روز پیش گف اون ۲۰ تومن شارژی ک برات ریختمو پس بده لازم دارم گفتم وا لنگ ۲۰ تومنی گف اره دیگ یادت نی گفتی من فقیرم و تو پولداری الانم بده 

بعد منم ناراحت شدم و گفتم خودت اون شارژو ریختی و ب اصرار خودت بود

عصرش پیام داد چیکارمیکنی جواب نداد پرسید چته و اینا و گف بخون ج نده

بعد گف خدافظ

فرداش تصمیم گرفتم الکی بگم خوشم نمیاد ازت و کات کنیم و کلی هم فشش دادم و گفتم ک تو خیلی بدبختی ک لنگ ۲۰ تومنی بیا دانشگاه ۲۰ میلیون بدم بت بدبخت

گف فک کردی واقعا لنگ اونم گف هیچوق یادم نمیره چیجوری دلمو میشکستی التماست میکردم دوا نکن رابطه خراب میشه و گوش نمیدادی....بعد گف باشه میرم تو ب من نیازی نداری گم میشم از زندگیت بیرون و بهم یه فشای ناجور داد و حتییی تهدید هم کرد بخاطر اینک ب خانوادش فش دادم

گف عکستو پخش میکنم و ب..ات میدم

گفتم الکی ک فک کردی واقعا دوستت داشم ن فق بر ایسگا بودی درحالی ک پشیمون بودم از کارم

وقتی اینو بش گفتم اون تهدیدا و فشا رو گف 

اولش ک اصن تایپ نمیکرد بعد از ۱۰ دیقه اومد نوشت

تازه بلاکمم کرد

بعد رفتم دیدم بیوش نوشته تک و تنها با کلی ارزو و قلب مشکی گذاشته بود

الان ۴ روزه باهاش حرف نزدم فق دارم گریه میکنم همش خودمو لعنت میکنم ک چرا یه ادمم پیدا شد اینجوری کردم چرا مگ مریض بودم یکم سیاست نداشم

اخلاق گندم همیشه گند میزنه ب همه چی دست خودمم نی عادت شده هزار بارشم با عزیزانم الکی دوام شده😭😭😭

میخام برگرده دیوونشم نمیدونید چقد عاشقی سخته اونایی ک عاشق شدن میفهمن

همش خاطره هایی ک داشتیم صداش اهنگایی فرساده بود همه چی هی جلو چشمامن انقد گریه کردم نای ندارم دلم میخاد برگردم ب گذشته همه اشتباهاتمو درست کنم ولی نمیشهه

اون اصن بنده خدا همه حرفامو گوش میکرد خوش اخلاق و مهربون بود با قصد ازدواج جلو اومده بود بهم میگف تا نخای دست نمیزنم بت میگف خانواده هامونو در جریان بزاریم حتی درکنار دانشگاه میرفت سرکار گف دوست دارم از الان بر عشقم پول جمع کنم

ترخدا راهکار بدین چیجوری برش گردونم من میخامش میدونم اونم دلش تنگ میشه واسم

گفتم دلیلشو

گفتم دلیلشو😭😭😭

شما میدونی بایدچیکارکنم؟؟؟

میشه لطفا تو پیوی راجبش حرف بزنسم اگ امکانش هست؟😔😔😔😔

اها پس بیخیال