وآقا دیگه نمیتونم این کارو بکنم
اون موقع مستقل بودم دستم تو جیب خودم بود خونه ی خودم بود
الان تو خونه ی پدرمم برای خودم جا ندارم چه برسه حیوون
این طفلی هم اینجوری اذیت شد
برنامه مهاجرت و کارام هم دیگه نمیذاره
و راستش همه اونا بهونس
میترسم دوباره از دست بدم
میدونم دیوونه میشم