معلما همیشه چیزی میخواستن یا کاری داشتن به من و چندتا از بچه زرنگای کلاس میگفتن
اما یه معلم عربی داشتیم مسئولیت ها رو به بچه های گوشه گیر و خجالتی میداد ، اولش فکر میکردم این معلم با ما بچه زرنگا مشکل داره
مثلا میگفت زهرا برو گچ بیار ، زهرا میرفت پنج دقیقه بعد میومد میگفت خانم ببخشید یادم رفت گفتین چکار کنم؟
همه میزدیم زیر خنده
معلم عربی با مهربونی بهش دوباره گفت برو دفتر مدیر و چندتا گچ سفید بیار ، دفتر مدیر رو بلدی دخترم؟
خلاصه هردفعه به بچه های خجالتی مسئولیت میداد و این بچه ها کلی طولش میدادن یا اشتباه میکردن اما این معلم بازم بهشون مسئولیت میداد