امتحان داشتم شوهرمو بچم تنها رفتن خونه مادرشوهرم....
هر حرفی کهمادرشوهرم بهم میگفته و من ناراحت میشدم از قبیل خواستگاریایی که قبلا بر شوهرم رفتن و کلی حرف دیگه همه رو رفته گفته به مادرشوهرم
اونم گفته زنت اگه میخواد بیاد خونه که خبرچینی کنه دیگه نیاریش خونم خودت تنها بیایی
شوهرمم گفته تو که زن و بچمو نخوای منم نمیخواد بخوای
حالا من چه رفتاری کنم
بخدا از اول ازدواج با حرفاش عذابم میداد تا الان که 6 ساله ازدواج کردیم