۷ماهه عقد کردم، ما چندساله همو میخواستیم بسختی بهم رسیدیم، الان متوجه شدم شوهرم افسردگی داره، چندوقت یبار دپرس میشه دیگه حوصله هیچ آدمی نداره،بی اعصاب و زودرنج میشه، اینمواقع میگه هیچکس دوستم نداره و همه حرفا الکیه، میگه دلم میخواد برم جایی که هیچکس نشناسم اصا از این کشور برم که هیچ آشنایی نباشه، یه سوال دوبار ازش بپرسم شدیدا عصبی میشه، پریشب هم که از دستش ناراحت بودم بهش حرف زدم حالش انقد بد بود که گفت میخوام خودمو از رو زمین محو کنم و زنده نباشم، بعد دو روز حالش بهتر شده مثه سابق خوب میشه من چندسال با مخالفت خانوادم جنگیدم تا بهم رسیدیم الان نه روی برگشت دارم و نه میتونم این وضعیت تحمل کنم، بهش میگم برو روانپزشک نمیره
اگه میره روان پزشک ک عالیه .ولی میگی نمیره .پس اگه نمیتونی ازش جدا شو .هم برا اون سخته هم برا خودت .ولی قبلش حتما با ی مشاور صحبت کن
میشه برا خوشبختم صلوات بفرستید این نوشته ها پایین رو پاک نکردم که یادم بمونه امروز ۱۴۰۲/۴/۱۱ خبر خوش بارداریم بود ، برا همه منتظران دعا میکنم خدا حاجت رواشون کنه ، برا تو دلیم برا سلامتیش صلوات بفرستید . تیکر بارداری واسه دلخوشیم زدم از امروز ۱۴۰۲/۲/۲۴ منتظر معجزه خداوند هستم برام دعا کنید خداوند ب منم فرزندانی سالم و صالح عطا کنه خدایا من خیلی جاها الوعده وفا کردم ، تو گفتی ی قدم بیام تو ده قدم میای، اما انکار من ده قدم هم بیشتر اومدم پس تو کجایی خدای من
چیزی نیست اول بره مشاوراگرنیازبودروانپزشک هم بره اگرنه مشاورکمکش میکنه بهترمیشه...البته اینم بگماشرایط زندگی خیلی سخت شده بخصوص برای مردا،انگارگاهی کم میارن زیربارمشکلات..روزایی که حالش بده شایدخستست،کمکش کن...
شاید موضوع از افسردگی جدید تره تا این موضوع رو حل نکردی عروسی نکن
خیلی سخته😔 شوهر شاد و سرحالی نیست، انقد باهاش حرف زدم میگه از ته دلم شاد نمیشم تو زندگی، داداشش آدم شوخ و شادیه همش زنش میندازه پشت ماشین میبره سفر ولی این بزور باید ببری سفر، از لحاظ مالی مشکل جدی نداره