منو دوسپسرم دوسال باهم بودیم خیلی همو دوس داشتیم از اولم قرارمون ازدواج بود بعد این اواخر گف بخاطر گرونی و مساعل دیگه نمی تونم بیام منم حس کردم داره میپیچونه ک تمومش کردم الان بعد یک ماه اومده میگه توروخدا بهم فرصت بده میخام همه چیو درست کنم حالا نمیدونم چیکار کنم
فرصت بده این دوره زمونه پسرا مظلومن بخاطر شرایط
مال منم قرار بود ازدواج کنیم بعد ز زیرش
شاید مشکل مالیش درست شده.نمیشه که بادوخط نظرداد خودت بهترمیشناسیش
الکیه شک کنی کافری
تو این یه ماه انقد اذیت شدم انقد گریه کردم همش سعی کردم تو ذهنم بد و نامرد جلوش بدم ک زودتر فراموشش کنم
ولی الان خیلی خواهش و التماس میکنه میدونم بدون من نمی تونه ولی از طرفی ام نمی تونم کنار بیام
یعنی به فرصت دیگه بهش بدم یا ن
اگ واقعا همو دوس دارین اره فرصت بده حتما
و اینکه وقتی گفتم تموم کنیم هیچ مخالفتی نکرد نگف بمون درستش میکنم فقط گف نمیشه و نشد و ببخشید ک واست یه درد شدم امیدوارم خوشبخت بشی همین
اینبار محکمتر برخوردکن.من اگه بودم باهاش حرف میزدم میگفتم واقعا قصدت چیه؟اگه گفت دوستی واینا ولش کن.ولی اگه حرف از خواستگاری و رسمی شدن زد بگو باشه خانواده هارو درجریان بذاریم...بالاخره این فقط یه حدسه که بخاطره پول کات کرده شاید فکرش جای دیگه بوده.قصدش ببین چیه فقط
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
16 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
