سه)تو زندگیم اولین بغل و بوسم رو با اون تجربه کردم و فکر میکردم بهش میرسم بعد این ماجرا توبه کردم که دست هیچ پسری بهم نخوره و با کسی وارد رابطه نشم...
واقعا همینطور بود اما اون بهم گفت اگه باش نباشم لا.شی میشه اون شد ی پسر لات و دختر باز منم تبدیل شدم ب یه دختر دل شکسته مغرور....
الان دو سه سالی میگذره ولی هنوز عاشقشم میدونم ک اونم ته دلش ی حسایی هست بلاخره عشق اول هم بودیم هنوز نگاهش مثل قبل قشنگه...
الان قراره بره سربازی وقتی برگرده میخوان واسش زن بگیرن شماره جدیدشو از گوشی مامانش برداشتم از ی طرفی چون روابطمون با خانوادش بخاطر دختر کوچولوشون بیشتر شده نگرانم دوباره اگه رل بزنم و بفهمن بد باشه از ی طرفی هم چون میره سربازی دلم میخواد قبل رفتن ببینمش،
دلم میخواد زنش بشم چون دیوونه وار عاشقشم اگه با یکی دیگه ازدواج کنه و قرار باشه زنشو هرروز تو خونه ببینم حرص میخورم.....
خیلی داغونم💔😢