من حس میکنم مامانم مثل بقیه مامانا شوق و ذوقمو نداره همیشه دنبال یه چیزیه ازم ایراد بکچگیره.تاحالا نشده یبار با احساس بغلم کنه و بوسم کنه .حس میکنم دوسم نداره و نسبت ب بابامم همینه
کاش من روح بودم، باور کن روح خوبی میشدم، نه کسیو اذیت میکردم، نه عین روحهای مسخره بیمصرف میشدم، برای خودم سوار وسیلههای شهر بازی بسته میشدم، برای خودم کل گلای گل فروشی بو میکردم، از قفسههای کتابخونههای بسته رد میشدم، بلند بلند آهنگ میخوندم و میرقصیدم، حالا توام یواشکی هی بغل میکردم، به کی برمیخورد آخه♡
کاش من روح بودم، باور کن روح خوبی میشدم، نه کسیو اذیت میکردم، نه عین روحهای مسخره بیمصرف میشدم، برای خودم سوار وسیلههای شهر بازی بسته میشدم، برای خودم کل گلای گل فروشی بو میکردم، از قفسههای کتابخونههای بسته رد میشدم، بلند بلند آهنگ میخوندم و میرقصیدم، حالا توام یواشکی هی بغل میکردم، به کی برمیخورد آخه♡