شاید بگین هیشگی بد خودشو نمیگع اما من واقعا رعایت میکنم دل ادمارو نشکونم
با دوست همسرم و خانومش رفتامد داریم
هر جمعه برام کابوسه
یک روز زنش میگه این لباسو پوشیدی شبیه حامله ها شدی من به شوهرم گفتم شوهرم گفته گناه داره بهش چیزی نگیا ناراحت میشه(اوج تلاش واس اینکه تحقیرم کنه)
من یکساله چاق شدم خیلی خودم ازین بابت ناراحتم اما شوهرم دلداریم میده عاشقمه
هر هفته هم میریم بیرون منو تحقیر میکنن
امروز زن دوستش گفت کاش یچی میاورذیم بازی میکردیم من گفتم ارره بدمینتون من خیلی دوسدارم
دوس شوهرم برام چشم غره زد
من گفتم چرا چشم غره زدی
گفت اخه تو که نمیتونی خودتو تکون بدی اضافه وزن داری
پیش شوهرم از خجالتی مردم