یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨
اره دیگ . البته پسرا ازین شکرا زیاد میخورن من قبل دوس پسر داشتم از این کارا کرده بود خودشو جر میداد گریه میکرد از این پروفایل ها میزاشت ولی دو روز بعد میفتاد دنبال بقیه اعتماد نکن پس
هیچکی رفیق من نمیشه مثه تو 💜صدات تو گوش من شبا تا دم صب 😍تو منو بلدی قایم نکن حستو 🥰🧿 اصن این دل من واس تو واس تو 💖🤍