2777
2789
عنوان

بیایین ببینین حق داشتم یا نه

118 بازدید | 17 پست

سلام دوستان..امروز رفتم پرونده بچم رو از مدرسه بگیرم جابه جاش کنم برا سال بعد جای دگه باشه...مدیر نمیداد گف نه و این حرفا خیلی خوب صحبت میکردیم ..سر ی جریان بچم از دی ماه دگه مدرسه نرف ..از اوایل دی کلا نرفت..مقصرشم کامل مدرسه و معلمشون بود ‌که خودشونم قبول کردن..حالا یهو معاونش اومد داخل گف باید هزینه رو کامل پرداخت کنین تا پرونده رو بدم ...ما نصف هزینه رو داده بودیم ..گفتم بچم نیومده من پول چیو بدم ضرر کردم کلی بچم روحیش داغون شده خودم چقد حرص خوردم حالا برا اینا پول بدم من راضی نیستم و این حرفا..یهو برگشت گف اگه ندی دوباره کامل ازتون میگیرم ومیگم اون نصفه رو هم ندادین..بعدم تو راضی نباشی منم دعا میکنم خرج دوا و دکتر کنی...خیلی ناراحت شدم زدم بیرون فقط ..شما باشین چکار میکنین ؟از وقتی اومدم ذهنم درگیره 

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

2803
2804

غیر انتفاعی بود؟

لیلی نام دیگر آزادی .......دنیا که شروع شد، زنجیر نداشت ، خدا دنیای بی زنجیر آفرید. آدم بود که زنجیر را ساخت، شیطان هم کمکش کرد. دل ، زنجیر شد، زن زنجیر شد، دنیا پر از زنجیر شد و انسانها همه دیوانه ی زنجیری! خدا دنیا را بی زنجیر می خواست. نام دنیای بی زنجیر اما بهشت است. امتحان آدم اما همینجا بود، دستهای شیطان پر از زنجیر بود. خداگفت: زنجیر هایتان را پاره کنید ، شاید نام زنجیر های شما عشق است! یک نفر زنجیرش را پاره کرد، نامش را مجنون گذاشتند. مجنون اما نه دیوانه بود و نه زنجیری. این نام را شیطان برای او گذاشت. شیطان آدم را در زنجیر می خواست، لیلی مجنون را بی زنجیر می خواست. لیلی می دانست خدا چه می خواهد، لیلی کمک کرد تا مجنون زنجیرش را پاره کند. لیلی زنجیر نبود، لیلی نمی خواست زنجیر باشد. لیلی ماند ، زیرا لیلی نام دیگر ازادی است.

خب عزیزم راست میگن حق با اوناست

باید هزینه رو بدین بچه شما نرفته تقصیر اونا نیست که

زن ارزشمند است کالا نیست.زن ماست نیست که با ازدواج نکردن بترشد.زن شکلات نیست که وقتی پوشش کمتری داشت هرکسی به خود اجازه دهد مزه اش را بچشد و وارد حریمش شود. زن ازدواج میکند،کفش نیست که او را شوهر بدهند.زن عروسک نیست که مجبور شود هر لحظه خود را آنچنان که نمیپسندد و همسرش میپسندد آرایش کند،اما دریغ از آن که همسرش ذره ای در انتخاب پوشش خود از او نظرخواهی کند. زن ربات نیست که برای ازدواج،کار خانه و مادر شدن به وجود بیاید. هدف از خلقت زن چیزی فراتر از مادر شدن است، هدف از خلقت زن رسیدن به کمال است،پیشرفت است زن ایرانی باید خود را باور کند،مگر در آن زمان که اعراب جاهل بیابان نشین داشتن فرزند دختر را ننگ میدانستند نخستین پادشاه زن جهان در کشور ما ظهور نکرد؟حالا چه شد که در عربستان مسابقه دوچرخه سواری زنان برگزار میشود اما زن ایرانی اجازه ورود به ورزشگاه را ندارد؟چه میشود که دانشگاه های عربستان در رده برترین های جهان قرار میگیرند اما ما برای پسرانمان در کنکور سهمیه قائل میشویم؟مگر نخستین زن برنده مدال فیلدز ریاضی از ایران ظهور نکرد؟ مگر تنها ایرانی برنده جایزه نوبل یک زن نبود؟ مگر او به عنوان یک زن قاضی جایزه صلح نوبل را دریافت نکرد؟پس چطور است که امروز در کشور ما زن اجازه قضاوت ندارد؟میدانید چطور؟از همان وقتی شد که ازدواج شد افتخارمان و چون اعراب بیابانگرد 1400 سال پیش فرزند پسر داشتن دغدغه زندگی مان.از همان جایی شروع شد که ما زنان ایرانی،مهربانوهای دیروز ، ضعیفه امروز شدیم و تمام هویت خود را در وجود یک مرد جستجو کردیم. 

قضیه این بود که بچم سر کلاس با ی همکلاسیش دعواش میشه اون میزنه رو دست پسرم،پسرمم میبینی اون زده اونم میزنه رو دستش..حالا دست بچم روش کلا کبود بود اومد خونه گفتم چی شده گف با دوستم دعوام شده اون زده منم زدم ...منم دگه گفتم ولش کن بچه ان..یهو فرداش اومد خونه گف معلممون ازم خواسته از بابای همکلاسیم معذرت خواهی کنم...برا چی اخه من که کاریش نکردم و فق با دوستم بازی میکردیم..بچم خیلی رفته توی خودش تا زنگ زدم معلمش اول منکر شد بعدش گف اره دعواشون شده پدراومده سر کلاس با پسرت صحبت کرده من سرم شلوغ بود نفهمیدم چی گفته ..از بچم پرسیدم گف بهم گفته یبار دگه با دوستت دعوا شه با من طرفی و بچه رو حسابی تهدید کرده بود اخرم معلم گفته بود ازش معذرت خواهی کنه 

2805

حالا بچه من پیش دبستانیه کلا ۵ سال و نیمش بود که مردکه گنده رفته بچم رو تهدید کرده ...از اون روز دگه کلا نرف...یبارم بردمش رنگش سفید لباش کبود شد و دستم رو ول نمیکرد ایقد ترسیده از این مدرسه ...

2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز