مادربزرگم ی شهر دیگه بود مامانم تک فرزند بود همیشه هم اون هم ما حسرت اینو داشتیم بهم نزدیک باشیم عمرش کفاف نداد اونروزو ببینه حالا مامان بابامم از ما دورن ما دوتا بچه ایم حسرت اینکه خانوادم بهم نزدیک باشن هروقت دلم خواست برم پیششون دلم به بودنشون گرم باشه ب دلم مونده کاش خدا معجزه کنه حسرت ب دل نمیرم دعا کنید واسم😥😥😥