دخترا ما یه پسری تو فامیلمون هست کارمند هستش وضع خوبی هم داره قبلا هر وقت منو میدید لبخند میزد و سرصحنه رو باز می کرد این طرفم من هی خودمو میگرفتم چون فکر میکردم دختر هرچقدر مغرورانه جذاب تر ولی مثل اینکه اینگار خیلی خيلی مغرور بازی درآوردم امروز برای یه کاری رفته بودم بازار دیدمش روشو کرد اون ور دیدما اما عمدا روشو کرد اون ور رفت الان از ظهر تا حالا فکرم درگیره