من یه دونه داداش شیش ساله دارم خیلی دعوا میکردیم تا چند وقت پیش داداشم فقط میچسبه به من با کسی بازی نمیکنه سمت منه پیش دبستانی و کلاس هم میره تا میاد خونه سریع سمت من مثلا جمعه ها از 24 ساعت حداقل 23 ساعتشو با منه کلافه میشم بهونه گیری و جیغ زدن و هی بازی بازی وقتی خیلی کلافم میشدم میزدمش حالا آروم میزنم ولی خیلیم لوسه انقدر گریه میکنه بیشتر کلافه میشم
اونیکی داداشمم همشششش میگفت دیوونه ده پونزده سال بزرگتری دعواش نکن گناه داره
لوس میشه بدتر
چه بی ادبی تو
چجوری دلت میاد بزنیش؟؟؟؟
یه داداش دارم ۲۰ سال ازم کوچیک تره حتی سرش داد نمی تونم بزنم
تو حقی نداری ک بخوای بزنیش!!!!
تو فقط یک خواهری و نه چیز دیگه
حد و حدود خودتو بدون
و دیگه سعی کن دست روش بلند نکنی
اگر مادر برای تربیت بخواد تنبیه کنه شاید با دیدن دلایل یکم منطقی باشه . اما شما به هیچ عنوان کارتون اخلاقی نیست .
دختر منم ۱۳ سالشه پسرم ۶ سال اینقدر با هم دعوا میکنن و کتک کاری که میخوام روانی بشم،،،،هر چی هم به دخترم میگم تو بزرگتری تو کوتاه بیا اصلا گوش نمیده
20 سااال
نه الان که نمیزنمش
مثلا میومد منو گاز میگرفت گوشاتم کنده میشد
بچه بود چیزی نمیگفتم آروم آروم جداش کنم
نمیشه جدا نمیشهههه
منم مثلا میزدم پشتش آروم
چون ول میکرد
بچه معمولی نیست اصلا
خیلی فرق میکنه
من خیلی دوسش دارما ولی رو مخه
مامانم که نمیزنه
داداشم فقط پیش منه جایی نمیره فقط سمت من میاد
من وقتی میخوابم میاد بالاسرم بیدارم میکنه
هرچی بقیه بگن بازی کنیم فیلم ببینیم نقاشی کلاس بیرون نمیرن میگه نه فقط پیش من
من کلافه میشم
الان نمیزنمش
من آروم میزدم کتک اونجوری که نه فقط یه سیلی یا روی بازو اینا در شم نمیاد فقط گریه میکنه لوس میشه میدونم میشناسمش🤦🏻♀️
من مامانش نیستم که. الان ک نزدم خیلی وقته. ما خیلی بازی میکنیم و باهمیم
من انقدرم بی رحم نیستم هرکاری کرد بزنمش منم نه میگم دوستانه رفتار میکنم ولی وقتی خیلی خیلییی عصبی بشم میزنم یا دعوا میکنم
داداشم همش کنارمه من خیلی حرف میزنم باهاش بهشم میگم بدم میاد عصبیم میکنه منم میخوام بخوابم میخوام کارامو بکنم میگه باشه ولی خب گفتی میبینم خوابیدم هی بالاسرم سر و صدا میکنن عصبی میشم دعواش میکنم
مامان من میگه بچه میخواد بازی کنه میاد پیشت اذیتش نکن
ما خیلی بازی میکنیم روزی حداقل 2 3 ساعت بازی میکنیم
داداشم میرم یه دقیقه تو اتاقم درو میبندم میاد میگه بازی میگم نه میگه پس میشینم، میشینه حالا انقدر اذیت میکنه حرف میزنه قشنگ میاد دستاشو میندازه دور گردنم میره رو کمر من انقدر اذیت میکنه میبرمش بیرون درو قفل میکنم گریهههههههه نه من بازی میخواممم
مامانم باهاش بازی میکنه بابام بازی میکنه داداش بزرگم بازی میکنه اصلا نمیره سمتشوت فقط میاد پیش من. اونا وقتی خونن بیکارن کلیم بهش محبت میکنن، محبت هیچکس به دلش نمیشینه انگار من که خیلی دعوا دارم باهاشو بیشتر میچسبه بهم.
حالا ما مثل بچه های شما نیستیم من اونجوری نمیزنم آرومه بعد کل روز خوبیم کلی بازی و حرف بیرون همه کار میکنم براش ولی خیلی عصبیم کنه هزار بار بگم بسه منو ول کن محکم میچسبه بهم جداش نمیتونم بکنم میدونه بدم میاد هی دیگه آروم نمیشه من میزنمش.
