خونه ما تو یه کوچه بن بست کوچیکه . یه همسایه هم دارم که به شدت وسواسی هست و مرتب کوچه رو جارو میکنه و میشوره ولی من نه کوچه رو کثیف میکنم نه تمیز. امروز ظهر پسرم یکم تخمه برد که با پسر یکی دیگه از همسایه ها که مامانش یا این همسایه خیلی دوسته بخوره .منم یه نایلون بهش دادم تا آشغالا رو بریزه توی نایلون. وقتی رفتم بیرون دیدم یکم کل تخمه ریختن در خونه همسایه وسواسی. منم وقتی پرسیدم پسر همسایه گفت کار من بوده . منم رفتم بیرون
وقتی برگشتم دیدم تمام اینا جارو کرده و ريخته در خونه ما
تو چرا اون کاری کرده😕
منم جارو برداشتم و رفتم بیرون و دوتا دیگه از زنای همسایه و اون همسایه وسواسی تو کوچه نشسته بودن و تند شدم و گفتم شما این آشغال رو ریختین در خونه ما . مگه سطل آشغاله .. خلاصه یکم بحث لفظی کردم و برگشتم توخونه . این کار رو چندبار دیگه هم کرده بود
کارم درسته بوده به نظرتون
ولش کن بهش بی محلی کن میخواستی یه سطل آب بریزی همه پخش میشد وسط کوچه دوباره که میخوایت جارو کنه دیگه نمیریخت که کار خودش بیشتر نشه
فکر کرده کار شما بوده
کاش تو تمیز میکردی با اینکه کار پسرت نبود
خب چون خودت گفتی اون همیشه کوچه رو جارو میکنه
درسته وسواس بودن خوب نیست و خود طرف اذیت میکنه
ولی قبول کن تا اینجا جارو کردناش لطف هستش
من فکر میکنم بحث کردن بخصووووووص با "زنان کوچه نشین" همون لفظ معروف پیامبر که میگن زنان کوچه نشین عروس شیطانند باعث میشه اونا بیشتر پشت سرتون غیبت کنند و اعصابتون رو بیشتر خراب کنند
بهترین کار این هست که بدون جارو کردن!!! اب بریزی تو کوچه پخش بشه
چون این کار ضمن اینکه بیتوجهی کردین بخاطر چندبرابر شدن کاراش بیشتر اذیتش میکنه دهن به دهن هم نمیشه دیگه هم تکرار نمیشه
پخش کردن بدون جارو!
