خواستگارم که باهاش صحبت کردم آدم مناسبی واسه من نبود طبق معمول همیشه باید سر کوفت های مامانم و تحمل کنم
حالا خودش کلی با بابام مشکل داره ولی اینجور مواقع میگه تو همینم گیرت نمیاد
خسته شدم از آدمای ناجور که اصلا بهم نمیخورن و سر راهم قرار میگیرن
تو محل کارمم یه پسر داغون با قد خیلی کوتاه ازم خوشش میاد اونجا هم شدم مضحکه همکارام