این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد بلکه باید از این بترسد که هرگز زندگی را آغاز نکندانسان تا زمانی که از مرگ بترسد نمیتواند چیزی را در اختیار داشته باشدپس من ترجیح میدم مرگی با معنی داشته باشمتا یک زندگی بدون معنی
من فعلا عصبانی ام خندم نمیاد. یکی همینجا رژه رفته رو اعصابم
بیخیال دختر🤛🤜به خاطر هیچ وپوچ خودتوناراحت نکن🤪🤪
آلفا هستم👊 وقتی بیست سالم بود دوست داشتم با یکی روجدول کنار خیابون راه برم اااااااااااماکسی نبود....الان سی سالمه دیگه دلم نمیخواد هرچیزی به وقتش قشنگه
ترم دوم دانشگاه بودم یجورایی چشم همه پسرا دنبالم بود چون منطقه ای ک میرفتم دانشگاه خیلی سطح پایین بود و دیدن ی ادم معمولی مثل من خیلی براشون جذاب بود خلاصه منم با پاشنه های تق تقیم داشتم جلو ی عالمه پسر با ناز و ادا از پله ها میرفتم پایین ک پام لیز خورد و با ک.ون بقیه پله هارو رفتم پایین و هی داد میزدم کمک کمک اوناهم با تعجب فقط نگاه کردن کثافطا دقیقأ همون روز اومدم سوار تاکسی شم برم خبرم خونه همون پسرا بازم جلو در بودن همین ک ی پام داخل ماشین اون یکی پام بیرون راننده حرکت کرد و من بازم با ک.ون نقش بر زمین شدم