سلام. همسرم حدود 20 سال پیش ک فرزند اخر هم هست و 8 تا خواهر برادر داره و پدر و مادرش ک پیر هستن تو ی خونه قدیمی و فرسوده زندگی میکردن و همسرم هم اون موقع مجرد و سرباز بوده و ی مغازه فروش لوازم هم داشته. ب پدرشوهرم میگه بیا ی خونه جدید توی باغ 1 هکتاری تو ی قسمتی ازش بسازیم. پدرشوهرم ی زمین داشته ک سال 83 اونم ب پسر دومش ب مبلغ 11 ملیون میفروشه و همسرم ی مقدار سرمایه با هم خونه ویلای رو میسازن خ خوشگل. از همون اول میگفتن ک این خونه بعد خودشون برای همسرم هست چون بالاخره پدرشوهرم باید ی خونه تامین کنه برای پسرش. الان مادرشوهرم ده سال پیش فوت شد و پدرشوهرم ازدواج مجدد کرد همچنان تو اون خونه داره زندگی میکنه ما هم خودمون مستقل هستیم و خونه دیگه کهنه شده. پارسال ب خاطر شنیدن ی سری حرف و حدیث ها پدرشوهرم پیشنهاد دادیم این خونه رو تو دفترخانه بناممون بزنه و قبول کرد و بعنوان شاهد چون پیر هست دوتا بردار شوهر دوم و سوم امضا زدند. همه خواهر برادرا راضی هستن و قبول دارن ک این خونه برای ماس. ولی زن پسر دوم ک جاری من هست لب ب اعتراض باز کرده و حرفای چرت میزنه ک من راضی نیستم و اه من می گیرتون ما از این خونه سهم داریم. پدرشوهرم الان زنده و سرحاله 80 سالشه هوشیاره با میل خودش این خونه رو بنام ما زده. بقیه از 1 هکتار باغ بهشون ارث میرسه سهم ها مشخصه. ولی این خونه داره کاریمو میکشه. ما ک گفتیم خونه حق ماست