من هیچوقت نمیتونم از مشکلاتی که درونم حس میکنم حرف بزنم فقط میفهمم یه چیزی داره از درون منو اذیت میکنه و هر لحظه بیشتر منو غرق خودش میکنه. من از درونم از جایی که نه درک میشه و نه دیده میشه دارم با یه هیولا میجنگم و از بیرون لبخند میزنم و مثل یه آدم نرمال رفتار میکنم. خستم، از جنگیدن با هیولای درونم عمیقا خستم. حتی یه خواب ابدی هم نمیتونه خستگی رو از روحم بیرون بکشه.
با قرص و کرم میره اگر سطحی باشه اگر خیلی عمیق باشه باید لیزر کنی خواهرم جای جوشای بلوغش مونده بود و گود افتاده بود خیلی بد شده بود واقعا چند جلسه لیزر رفت پیش دکتر غیبی به مرور خوب شد