خواهرم همین طوری مث تو بود
ما دو تا عاشق گربه هستیم
اون گریع شیون راه انداخت منم با بابام صحبت کردم شوهرم صحبت کرد تا راضی شد بگیره
خلاصه گرف
دو روز اول هی دورو برش پیچید آخرشم ولش کرد مامانم ب بیچاره غذا میداد پمادشو میداد بخوره
یا چشاشو تمیز میکرد موهاشو شونه میکرد
بعد همه جا مو بود ساعت خوابش اوکی نبود
سر سه هفته فروخت 😁