سه ساله ازدواج کردیم مادرشوهرش مخالف بود با ازدواجمون هرطوری تونست منو اذیت کرد شوهرم حرف نزد یه مدت رابطشو کم میکرد دوباره شروع میکرد الان پدرشوهرم گفته چرا کم میاید خونمون رفته گفته مامانم اعصاب زنم بهم میریزه زنم هم میاد اعصاب منو بهم میریزه حالا از اون روز اونا اومدن رفت و امدشون زیاد کردن که بگن بخاطر تو ما رفت وامدمون از دست نمیدیم شوهرم هم دیشب میگه فکر کنم مامانم از کاراش پشیمونه که رفت و امدشون از اون روز زیاد کردن