از اول ازدواجمون چون مادرشوهرم مخالف بود هی هرچی میخواست میگفت شوهرمم نمیذاشت جواب بدم خودشم هیچی نمی گفت عین سیب زمینی فقط یه مدت کمتر خونشون میرفت دوباره شروع میکرد رابطشو خوب میکرد انگار نه انگار اتفاقی افتاده، خانواده من درسته با من مشکل دارن اما همیشه به شوهرم احترام گذاشتن مامانم شهرستانه سالی یه بار میاد خونمون با پدرشوهرم مادرشوهرم تو یه ساختمون زندگی میکنیم مامان منو دعوت نکردن درصورتی که همیشه ما همه فامیلاشونو دعوت میکنیم بعد شوهرم اصلا هیچی نگفت بهشون، شوهرم تو رابطه با دوستام دخالت کرد باعث شد باهاشون قطع ارتباط کنم، سه ساله ازدواج کردیم تنها چیزی که به خانوادش گفته اونم چند وقت پیش بوده پدرشوهرم بهش گفته چرا کم میآید خونمون شوهرم برگشته گفته مامانم اعصاب زنم خرد میکنه زنم هم میاد اعصاب منو بهم میریزه، حالا ازون روز رفت و امدشون بیشتر شده میان و دعوت میکنن، حس میکنم هیچی نگفت این چند سال آخرشم رفت منو بد کرد، حس میکنم خیلی سیاست داره منم ساده😢