توی چت با یه پسر هندی آشنا شده بود بعد پسره با اینکه پولدار بودن هی میگفت ماشین نداره ، وضعش خوب نیست و یه موتور داره فقط!
بعد ما گفتیم لابد اونا ماشیناشون شبیه موتوره!
ازین موتور سه چرخه ها
بعد اسی اون تاپیک میخاست بلیط بگیره بره هند، بیشتر آشنا شن و بعد اون پسره با موتور سه چرخه ش پت پت کنان بره دنبالش تو فرودگاه!
پسره همش به اسی میگفت که خیلی فقیرن و تو زندگی هیچی ندارن و اینا..
حتما توی فرودگاه هم تا میدید اسی رو ، بهش میگفت بپر بالا معطل نکن، کلی تو مزرعه کار داریم! خخخ
هی ما میگفتیم این چه کاریه اسی؟
اون اصرار داشت بره هند!
شایدم دروغ بود تاپیکش،نمیدونم!
اونو ندیدید آخرش رفت، نرفت؟ چی شد؟!
پ ن: اسم کاربریش یادم نیست😁