بچه ها منو جاریم ی چن ماهی بود ک با هم خیلی صمیمی شده بودیم. به طوریک کم کم رازا و درد و دلامونو پیش هم میگفتیم خلاصه ک مث دو تا خواهر شدع بودیم.تا اینکه...
هستید ادامشو بگم؟ از قبل تایپ کردم.
خب؟
هستیم
اره بگو عزیزم هستیم
اره🙄
بچکون
تو این چن ماهه که رابطمون صمیمی شده بود مثلا اگ اون یکی جاریمون قبلا حرفی پشت سر دوتا مون گفته بود میگفتیم ب هم و هردومون قسم سخت میخوردیم که بین خودمون بمونه و هیچ وقت این حرفا پیشش گفته نشه.بخدا اینم بگم اون اول این تورو پهن کرد و منم گرفتارش شدم.
من روژه گرفته بودم
کلاً به هیچکسی اعتماد نکنید و درد و دلاتونو پیشش نزنید
بخصوص خانواده شوهر ...
بله کاش زود بزاری
گزینه را انتخاب کنید
1-جاری رفت همه چیو لو داد
2--جاری با شوهرش ریخته بوده رو هم
3-جاری رابطشون بهم زد
۴-جاری جاسوس بود
صداتم ضبط کرد؟😁
خلاصه که منم پیش خودم میگفتم اینکه انقد مورد اعتماده و انقد منو امین خودش میدونه ک میاد درد و دلاش و گِله گیهاشو میگ خب منم بگم ک اون پیش خودش فک نکنه من بهش اعتماد نکردم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
