چند روزی بود تقریبا بعد عید به همسرم شک کرده بودم ولی چیزی ازش ندیدم یه حسی داشتم همش دلشوره فکرای عجیب غریب.همسرم اکثرا ساعت ۳ونیم تا ۴ونیم از سر کار میادگاهی وقتا زنگ میزدم بهش هیچ صدایی وجود نداش این منو خیلی ب شک انداخته بود ولی خب میگفتم شاید جایی ک سروصدا نیس گذشت چند روز اخر یکم دیر تر از قبل میومد میگف بخاطر کاره و... امروز زنگ زدم یکی ک کتاب باز میکرد گف همسرت با یکی در ارتباطه تازه هم هست و در حد صحبت کردنه اعصابم کلا بهم ریخته
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نه هیچ وقت به طلاق فکر نمیکنم دوس ندارم زندگیم از هم بپاشه
خب پس پیگیر نشو!اولا که زندگیت دست رمال نده بعد هم هرچی پیگیر ریز زندگی و لحظه به لحظه اینکه کجایی چکارمیکنی چرا صدا نمیاد چرا سه دقیقه دیر کردی و...ازش نخواه فکر کنه کنترلش می کنی این رفتارا خودشون آزار دهنده ان از هم دورتون میکنه
کتاب زنان زیرک رو بخون
غرض رنجیدن ما بود از دنیا... حاصل شد.......خدایااز سقف اتاقم یاد تو میچکد باران بند بیاید از این خانه می روم🌻