من قبلاً خیلی پیش دعانویس میرفتم بیشتر برای دعای محبت و کارشوهرم و سرکتاب واین چیزا،واینکه از زمان ازدواجم تاحالاکه یازده سال میگذره همش اجنه اذیتم میکردن هم تو خواب هم بیداری ،تاجایی که میترسیدم حتی یه لحظه تو خونه تنها باشم .وبعدفهمیدم این اجنه توشب آخر ازدواجم وارد بدنم شدن ،چون من خودم یه هاله نور میدیم که توی اتاق خوابمون دور میزد.خلاصه اینکه تواین یازده سال حسابی منو اذیت کرد،