با شوهرم که ازدواج کردیم دوست بودیم و دانشجو بود باباش با هزار منت خونشو داد بهمون یکی دوسال نشستیم خیلیییی منت میذاشت بعدم مجبور بودیم نزدیک مادرشوهر باشیم تو هرکاری دخالت می‌کرد چه روزایی که اشکمو درنیاورد حالا خداروشکر وضعمون خوب شده هیچ نیازی به خونه و پولشون نداریم شوهرم میخواد سمت مامانم خونه برام بگیره برم پیشش🥲 و مطمئنم یه دعوای شدید در راهه که مادرشوهر نذاره بریم
خوش به حالت دعا کن انشالله منم مستقل بشم ببینم چه طعمیه😍
خب یه خونه بگیر که هم از خانپاده خودت دور باشی همم خانواده شوهر
بلاخره هر چی هم باشه یه حرفی سخنی چیزی پیش میاد
چند ساعت با مادرت فاصله داری؟
خب فاصله رو رعایت کنین نه اینور ته اونور
پاداش صبرت بوده عزيزم
عزیزم چ با منت چ بی من اونا تو شرایط سخت بهتون کمک کردن
احترامشون رو نگه دارید
خودتون تصمیم بگیرید
رک اگردخالت کردن بگولطفابزاریدخودمون بیشترمیفهمیم چون سوادمون بیشتره
سوادربطی به فهم نداره
ولی وقتی طرف بیشعورباشه دخالت کنه توهم اینطوری بگودیگه خفه میشن
یه خونه وسط بگیرین دیگه عزیزم که دعوا نشه
بین خونه مادرشوهر و مادرتون خونه بگیرین
که از نظر مسافت به یک فاصله باشه.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
