2777
2789
عنوان

هدفش چی بود واقعا

126 بازدید | 8 پست

غروبی مادر شوهرم زنگ زد حال واحوال پرسی سراغ بچه هاروگرفت که چکارمیکنن گفتم دخترم که رفته کلاس والیبال پسرمم خوابه هی گیر داد که پاشین بیایین اینجا دلم تنگ شده معلوم بود دوروبرش شلوغ بود صدا میومد گفتم حالا روزا تازه داره بلند میشه میاییم ودیگه خداحافظی کردیم

بعدش که رفتم دنبال دخترم گفتم مادربزرگت زنگ زد گفت بیایین اونم گیردادکه بریم بهش گفتم پس زنگش بزن که داریم میاییم دخترم که زنگ زد بهش گفت ماداریم میاییم سفت گفت نه حالانیایین من میخوام برم مهمونی فردا بیایین

من که خیلی ناراحت شدم دخترمم وارفت وقتی مادربزرگش اینطور گفت واقعا موندم دلیل اون همه اصرارش چی بود که بریم بعدم که خواستیم بریم اینطورکرد اگه واقعا قراربود مهمونی بره پس زنگ زدن غروبش واسه چی بود

حالا به نظرتون من چکارکنم فردا برم وبه روش بیارم که این کارش واسه چی بود یا اینکه نه اصلا خودموبچه هامو سبک نکنم ونرم

نرو زنگم زد بگو خونه مامانم دعوتیم

معبودم ... 🤲ای راهگشا در تاریکی ها...با کلید اجابتت ...قفل های درونم را باز کن...با تو که باشم، در جاده های تردید،...دستان توانای تو را میبینم ...قلبم در آسمان عشقت ...به پرواز در می آید واز شراب شیرین عرفانت مینوشم ..با تو در آغوش کرامتت ...ساکن میشوم ...با تو هیچ جاده ی پر پیچ و خمی وجود ندارد ...با تو دلم به عطر یاس های برکتت معطر میشود ...تو در جاده های خشکسالی ...تشنگی ام را به برکت نگاهت سیراب میکنی ...خدایا ! هر لحظه شکرت که کنارم هستی و مرا به غیر از خود وا نمیگذاری .

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

شاید واقعا میخواسته بره مهمونی فعلا نرو تا وقتی که خودش زنگ بزنه بگه بیاید  توم تیکه بزن بگو ...

آخه دقیقا ساعت ۶ بود که زنگ زد اگه میخواست مهمونی بره بالاخره تا اونموقع باید تصمیمش گرفته میشد نه اینکه زنگ بزنه به ماو اینطوربسازه

آخه دقیقا ساعت ۶ بود که زنگ زد اگه میخواست مهمونی بره بالاخره تا اونموقع باید تصمیمش گرفته میشد نه ا ...

مرض نداره بگید بیاید و بعد،چرا واقعا نمیشه یهویی تصمیم بر مهمونی و...بشه،شاید دلش گرفته بوده که اصرار گرده برید پیشش،قبول نکروی،جا دیگه زنگ زده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792