سلام دوستان خیلی تنهام وباعاشقی باشوهرم ازدواج کردیم امروز شوهرم بایه همکارخانومش داشت تلفنی صحبت میکرد وخانومه بهش گفت توشوخی نکنه حامله ای خیلی دلم شکست باشوهرم دعواکردم که چراهمکارخانومت اینجوربهت گفته بهم گفت مگه من اسیرتم انقدربهم گیرنده قبلابهش گفته بودم اصلا دوست ندارم باهمکارای خانومش شوخی کنه الان تماس گرفتم به پدرم گفت بیاخونه خودمون ازصبح هیچ چیزی نخوردم اکثراوقات شوهرم ماموریت خسته شدم ازهمه چی چیکارکنم
همسرت چیکارس.بعضی شغلا باهم راحتن.اما راس میگی نباید لوده بازی ذر بیارن
ی مدت برو مسافرت باهاش نمیشه؟
تاحالاخیانت ازش دیدی
شوهرت به خانومه گفت نکنه حامله ای/؟؟
دختره این شوخی رو کرد ؟ تقصیر شوهرت نیست که دختره گفته
همه مردها هم از زن سبک سری که زنشون نیست خوششون میاد
یعنی چی؟
هیچوقت با قهر خونتو ترک نکن
بمون حل کن مشکلو
نمیشه بخاطراین موضوع تصمیم به جدایی گرفت ببشتر افراد میگن زنش حسود بود که رفت
باید دلیل محکم تری داشته باشی برای جدایی
واینکه باهاش صحبت کنی وازمشاور کمک بگیری اگر تابحال بهت خیانتی نکرده صبرکن بخوای برای این موضوع بری زیاد جلوه خوبی نداره
من خودم مشکل تورو دارم ولی سپردم به خدا
مشولمو مطرح میکردم یه سریا میگفتن آره حرفت درسته ماهم فهمیدیم صمیمت زیاد داره یه سریا میگفتن توحسودی وشکاک
من نمبخوام شوهرتوقضاوت کنم نمیخوام زندگیتوخراب کنم نمیخوام تودلتوخالی کنم
یه زن همسایه داشتیم شوهرکرده بوداول صیغش بودبعدمدت هاهم عقدبعدخانمه خودش برامون گفت مرده زن داره به زنش میگه میرم ماموریت دیگه میادپیش من
حواستون به شوهراتون باشه
توهم نمیخوادتودلت خالی بشه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
