2733
2734
عنوان

اسمش یادم رفته دارم خل میشم

| مشاهده متن کامل بحث + 297631 بازدید | 561 پست

یه رومانی خونده بودم قبلنا البته رومان های داخل گوشی بود یعنی کتابی نبود اسمشو یادم نی اما درباره یه دختره بود که خواهرشو میکشن دختره تا چند ماه افسرده میشه اما بعد به فکر انتقام میوفته سره نخ هارو دنبال میکته و سر انجام پی میبره که قاتلای خواهرش تو یک باند مافیا هستن. 

دختره برای وارد شدن به باند مافیا خودشو به پسر تغییر شکل میده و.... 

سل یه رمان بود ختره با مادرش زندگی میکرد یه روز تو زیرزمین خونه خوابش میبره بیدار میشه میبینه مادرش مرده وقتی میره بیرون میبینه همه مردن به همه جا زنگ میزنه یه دختر بچه زندست .....کسی اسم رمان ومیدونه خیلی دنبالشم🥲

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

من دنبال یه رمان میگردم دختری‌ ک‌ میخاسته‌ رقاص‌ بشه‌ ولی‌ خانوادش‌ نمیزاشت‌ و مذهبی بودن پس‌ کلاس‌ هاشو‌ یواشکی‌ رفت‌ ولی‌ وقتی‌ خانوادش‌ فهمیدن‌ دختره‌ از‌ خونه‌ فرار‌کرد‌ و‌ رفت‌ پیش‌ مادربزرگش‌‌ و‌اونجا‌ مادربزرگش‌ بهش‌ یاد‌ داد‌ تا‌ رقاص‌ بشه

بعد اونجا با یه پسری آشنا میشه که آخرش میفهمه بچه ی مادر بزرگشه‌.

سلام من یه رمان خوندم که اسم دختره آسمان بود و بخاطر بدهی پدرش با طلبکار و رئیس پدرش به نام ماکان ازدواج میکنه و توی خونشون پرستار خواهرزاده ش هیوا میشه و در همین مدت دختره کم کم از ماکان خوشش میاد تا اینکه پدرش بدهی رو جور میکنه و قراره از اون خونه بره..لطفا اگه میدونید اسم رمان رو بگید

2731

سلام 

قبلا یه رمانی خوندم که اسم پسره فرزاد بود همه فکر میکردن قاتله توی تيمارستان بستری بود که دختره به عنوان روانشناس میره پیشش با پسره صحبت میکنه بعد ها میفهمه قاتل نیست و حتی یه مدت همسایه خانواده دختره میشه 

لطفا اگه خواندن اسمش رو بگید

سلام بچه ها من یه رمانی خوندم که دختره یه خواهر دو قلو داشته با اینکه خودش نمیدونسته بعد خواهرش میاد براش پاپوش درست میکنه بدون اینکه خودش بدونه و‌متهم میشه به خیانت به خواهر ناتنی اش که هر دو دوشونم نامزد داشتن و سر همین نامزدش ازش جدا میشه و از خونه بیرونش میکنن یه دوستم داره به اسم مانیا که مانی صداش میزنه و خیلی کمکش میکنه توروخدا اگه کسی اسمشو بلده بگه خیلی دنبالشم

2738

  سلام منم دنبال یه رمان هستم اسمش یادم نیس

اسم دختره یادم نیس،اسم  پسره یا باربد یا رامبد که سره یه جریانی با دختره ازدواج میکنه در صورتی که دختره با یه ماهان نامی دوست بوده واسه کار میره ترکیه، ولی رمان از جایی شروع میشه ک دختره ازدواج کرده ۵ ساله یه دخترم داره میخواد فرار کنه از دست باربد

ی رمانی خیلی وقت پیش خوندم ولی الان اسمش یادم راجب ی دختریه ک خونه مادربزرگ دوستشه بعد میخوان برن مهمونی یواشکی مادربزرگه توراه ی سری اتفاقات میوفته ک دختره فرار میکنه ولی دوستش تو ماشین میمونه و ی گروه خلافکار دختره رو میکشن ولی همه میگن مرگ طبیعی بوده چون بر اثر خفگی توسط کمربند بوده ولی دختره با دوستش ک اون صحنه هارو دیدن باور نمیکنن تا اینکه شکایت میکنن و میخوان تو دادگاه شهادت بدن ولی باند خلافکاره مارای میکنه ک همه فکر میکنن دختره توهم میزنه و روانیه دادگاهم شهادتو قبول نمیکنه دختره هیچ وقت باور نمیکنه ک رفیقش با مرگ طبیعی مرده و بقیه هم دختره رو باور ندان تا اینکه دختره با اقوامشون میره شمال داخل شمال یکی از رفیقای اقوامشون میاد و اونجا راجب جن و این چیزا صحبت میکنن در صورتی ک پسره همون کسی هست ک کاری میکنه ک بقیه فک میکنن دختره توهم میزنه و بعد عاشق هم میشن و(اوفف طومار تایپ کردما)

 سلام رمانی که توی تلگرام انلاین میخوندم :
هامون یه تاجر معروفی که وقتی دختر عموش به دنیا میاد، صیغه‌اشون میکنن، اونم مادام العمر!
حالا بعد ۱۵ سال از خارج کشور برگشته و به اصرار خانواده استاد دانشگاه میشه، توی دانشگاهی که یکی از دانشجو هاش دختر عموی شیطون و بازیگوش خودشه که زنش هم هست و...🥹🙈

سلام

من یه رمان قبلا خونده بودم یادم نیست 

دختره با مادرش و پدر خواندش و خواهر ناتنیش زندگی میکنه و یه روز شناسنامه مادرش رو پیدا میکنه و تصمیم میگره پدرش رو پیدا کنه و به شرکتی میره که می‌فهمه شرکت برادرشه لطفاً میشه اسمشو بگین


سلام من یک رمانی خونده بودم اسماشون رو یادم نمیاد دقیقا ولی اینجوری بود که دختره با پسر عمش نامزد بود پسر عمش خلاف کار بود بعد عمش راضی به ازدواجشون نبود ولی اینا خیلی همو میخواستن بعد یک روز دختره و دوستاش میرن کافه از قضا رئیس پسره صاحب کافه بود و دختره رو نمشناخت دختره هم اونو نمیشناخت تو کافه نشسته بودن رییس پسره داشت دختره رو نگاه میکرد دختره هم داشت با دوستاش حرف میزد که چند نفر از زیر دستای مرده فهمیدن دختره از سگ میترسه ازیتش کردن رییسه هم که از دختره خوشش اومده بود مباد جلوشونو میگیره بعد ها چون از دختره خوشش اومده بود برای نامزدش پاپوش درست میکنه تا از دختره جدا شه 

خواهش میکنم اگر کسی میشناسه بهم اسمشو بگه

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز