اوایل که دعوا کردیم با شوهرم
شوهرم رفته بود به مامانش گفته بود مامانش اومد شروع کرد نصیحت دادن من 😑
من اون موقع داستم گریه میکردم رفتم آشپزخونه و گریه کردم نیومدم خونه
بعد آشتی مسخرس کردم چند بار اینکارو کرد بعد دیگه الان نمیره هر دعوایی رو به ننش بگه
گفتم که دوس ندارم بقبه خبر دار بشن از مسائل خصوصیمون
حرف بزن باهاش