من ماههای آخر بارداریمه. و واقعا نشستن و بلند شدن سخته واسم. چون دکترم احتمال زایمان زودرس داده نگرانم و بیشتر مراعات میکنم این روزا رو...
یه مستاجر داریم. مال یه شهر دیگه هستن که دخترشون اینجا پزشکی میخونه.
خلاصه هر از گاهی که میان بهش سر بزنن شبا کلا تا آخر شب میان خونه ما.
امشب دیدم مادرشوهرم و مامانم خونمونه سریع اومدم اتاق چراغو خاموش کردم گفتم بگین خوابه..
ولی فک کنم باور نکرد.. زشت شد نرفتم؟ فردا قراره برن شهر خودشون.