خیلی خستم حس میکنم نمی تونم ادامه بدم دانشگاه رو انگار همه چی خیلی سنگین شد یهو حوصله ی دیدن آدمارو ندارم بیرون بودن حالمو بد میکنه خستم امروز تا هفت شب کلاس داشتم ول کردم آمدم خونه چیکارکنم...
انگار همه ی فکر و خیال ها توی یک چشم به هم زدن جمع بشن درون جسم واحدی که ازش هیچ راه فراری نیست.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.