خلاصه راجب یه پسری که تویی عروسی یه دختری رو میبینه و از اون خوشش میاد غافل از اینکه اون دوست داشتن باعث میشه چقد زندگیش با مشکلاتو سختیایی جدید رو به رو بشه. (اول شخص)(سوم شخص)
ژانر:عاشقانه. نویسنده:زرا💫. منتظر همه نقدو انتقاداتتون هستم لطفا بخونین و حمایت کنین🐼رمانو کامل ننوشتم پس میتونین تویی رمان شریک شین و نظراتونو بگین و کمک دست من باشین 💫
نویسنده خودتی
من عاشق رمان کو ؟چرا من نمیبینم؟
👌♥️
عزیزم خوندم بسیار زیبا و قشنگ بود
کلمه ظبط در پارت سوم اشتباه است ضبط درست هست
در ابتدای داستان اینکه به سمت دستشویی پرواز کردم از لحاظ ادبی صحیح نی پرواز کردن رو برای انجام کاری که باشوق و ذوق باشه به کار میبرند
در توصیف ظاهر شخصیت اصلی داستان یه روش دیگه رو به کار بگیری بهتره ...یا نوع اتومبیل شخص رو ....مثلا در ترافیک پلیس بهش اخطار بده فلان بره کنار یا پژو پارک نکن
اینطوری مشخص بشه در توصیف اتومبیل
در جایی از داستان که میگه دود از کنده بلند میشه و ما رل میزنیم و فلان
این جمله کلا بهتره حذف بشه به دلیل اینکه
پرش ذهنی مخاطب رو ایجاد میکنه از روند داستان ذهن خارج میشه ...
پس بقیش کوووو☹️
