بنظرتون سخته شوهرم انگار رباطه انگار وجود ندارم....دیگه کم اوردم بمون تهش خیانته یا باید روانی بشم از ی طرف بچمو چیکار کنم اگه بمونم باید خودمو فراموش کنم
سالها، چه روزها، دقایق و ساعات، چه شبها نِشَسته، خَمیِده، دَست بَر زانو، گفتیم دیگر نمیتوان ادامه داد .....و ادامه میدهیم همچنان! به قول بوکوفسکی"ما برای ادامه دادن هیچ کسی را نداریم،جز خودمان و همین کافی است...🥲🖤
ینی چجوری مگه بهت خیانت کرده یا نیاز هاتو برطرف نمیمنه؟
خیانت نه نکرده ولی دارم اذیت میشم انگار بیشتر دوتا غریبم مثلا امشب من ناراحت بودم نمیاد بگه چته چهارساله همینه شبا میخابه نمیاد بگه بیا پیش من بخاب همش خستس بمن میرسه