مادرم قلق منو داره ...
میدونم خیلی وقتها نظرش یا حرفش اشتباهه ولی انقدر از حربه های مختلف استفاده می کنه و منو درگیر عذاب وجدان میکنه که تهش دیگه فکر میکنم راست میگه ...
کم کم داره زندگی مو خراب میکنه چیکار کنم ؟؟؟
قلقتو عوض کن
چرا انقد پیچیده میگی
محکم باش قلقل کشکه اسم ضعف رو عوض نکن کاری که میدونی درسته بکن و اجازه نده کسی با عذاب وجدان دادن کنترلت کنه و بدون ضربه ای که عزیزان و نزدیکان از روی نادانی یا حسادت به بدنه زندگی ادم میزنن غیرقابل جبرانه چون از نزدیک میزنن
اصلا تسلیم باگ های عرفی ایران نشو مادرته باشه جایگاهش محترم و محکم اما بزرگ شدی عاقل شدی تصمیمات مهم زندگیتو خودت بگیر از یه سوراخ هم صدبار گزیده نشو
مادرپدرا هم مثل بقیمون انسانن و انسان ممکنه اشتباه کنه یا سلامت روان نداشته باشه
توی تمام ارتباطاتم دخالت میکنه
به شدت بدبینه
پشت همسرم دائم در حال بدگویی کردنه دائم ( بی اغراق میگم دائم )
همش در حال مقایسه کردنه
با این سن و سال میخوام خونه یه دوستم برم انقدر بدگویی میکنه از اون دوستم که منصرفم کنه
سالیان ساله هیشکی حتی نزدیکترین فامیل هامون جز دو سه نفر رفت و امد نمیکنن
با مشاورم که صحبت میکردم معتقد بود پدر و مادرم به شدت بیمارن از نظر روحی و کاری هم از دستم برنمیاد و باید مراقب خودم باشم
اما میگم بقول شما باگ های عرفی یا هر چی ، گاهی فکرمو درگیر میکنه نکنه پیشمون شم ...
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
