اینارو اینجا مینویسم ک بمونه، یکم دیر شد نوشتنش، هر بار بغض و اشک اجازه نمیداد چیزی بنویسم.
تولد امسالم خیلیییی متفاوت بود،(۴ فروردین ماه)
۱ فروردین رفتم مشهد، روز تولدم بالاخره رفتم پیشش🥺
خیلی آروم ی گوشه خوابیده بود...تو بلوک ۴۱... بهشت رضای مشهد🥺
مامان قشنگم، بالاخره اومدم پیشت، پیدات کردم🥺💔🖤
کلی کنارت گریه کردم، کلی صدات زدم🥺
مامان قشنگم، دیگ نگران من نباش، از اون زندگی و اون آدم جدا شدم، الان حالم خوبه🤍
فقط همیشه واسم دعا کن مامانم♥️
مامان قشنگم، امسال تولدم متفاوت بود،
امسال تنهام و غرق آرامش، خانوم معلم و کارشناس آموزشم و مهم تر از همه، تورو پیدا کردم💔
مامان جونم، من بابارو بخشیدم، سخت بود ولی بخشیدم.
بخشیدم ک مارو از هم جدا کرد، ک حتی نزاشت بدونیم کجایی و ....💔🥺🥺
مامان قشنگم، یادمه همیشه وقتی بودی، موقع بوسیدنم، اول چشامو می بوسیدی، دیگ الان سالهاست ک کسی چشامو نبوسیده...💔🖤🥺
میخوام همین امشب تا روزی ک زندم، آرزو کنم، هرشب بیای تو خوابم و چشامو ببوسی😔🥺🖤💔
خدا جونم، مطمئنم ک جای مامان مهربونم و آبجیه قشنگم تو بهشته♥️
لطفا مراقب اونا و من باش♥️